Sunday, August 12, 2007

آقای خامنه ای!من "محمد" هستم، آنچه رامی نويسم به چشم خويش ديدم
آقای خامنه ای سلام ، من محمد هستم. يک دانشجوی حقوق در تهران. تا حدی مطالعات اقتصادی و اجتماعی هم دارم. اجازه می خواهم بی تکلف و بدور از چاپلوسی ها و رياکاری های حاکم بر جامعه مطالبی را به شما بگويم شايد مهمتر از همه عواملی که مرا وادار به نوشتن اين نامه کرد گذراندن يک دوره کار آموزی در دادگستری بود. پدر و برادران من ازياران انقلاب و سابقه جبهه هستند و خودم نيز با توجه به سنم در فعاليت های اسلامی شرکت دارم. اگرچه ناهنجاری های بسياری در سراسر کشور ما و ادارات دولتی و حتی مجلس وجود دارد ولی از زمان اطلاع يافتن دقيق از اوضاع بسيار افتضاح و نادرست دادگستری بشدت دچار تاسف شده ام وحتی درس کارشناسی ارشد حقوق را کنار گذاشته ام و قطعا بر اين باورم که جنابعالی تا اين حد اطلاع نداريد و با عرض معذرت، خود اين عدم اطلاع دقيق موجب مسئوليت است و غير قابل قبول زمانيکه دانشجو بودم اساتيد گاهی از اوضاع بد دادگستری چيزهائی تعريف می کردند که من به ذهن ناقص خود به حساب مشکل داشتن آنها می گذاشتم ولی الان می بينم که آنها يک از هزار را بازگو کرده اند. در مطالعاتم نظرات محکم و متين شما در مورد اهميت عدالت و ضرورت داشتن دادگستری کاملا دقيق و قوی را مکررا خوانده ام ولی با ديدن وضع اينجا از همه چيز مايوس شدم! قضات يا کم سواد و يا دارای عقده های شديد روانی و يا انحرافات مالی و کارمندان در ديد آنان در حال اخاذی آشکار و مسئولين اداری و حفاظتی نيز در اوج بی خيالی و خود مشغول دلالی و..!!! نه شاکی احترامی دارد و نه متهم . معدود انسان های متعهد از اين حکم خارج اند ولی اکثريت اينگونه اند. آيا جنابعالی ميدانيد که توصيه در اين سازمان خيلی رايج است؟ آيا می دانيد به بهانه های بيخود پرونده ها را مکرر به عقب می اندازند؟ آيا می دانيد بر خلاف اظهارات رئيس و مسئولين قوه قضائيه شوراهای حل اختلاف خود کثافت اين قوه را افزايش داده اند؟ آيا مستحضر هستيد در همين مرکز قاضی در دادسرا مردم را به زندان می اندازد و بعد از ظهر در بيرون از آنها رشوه ميگيرد تا روز بعد زندانی را ول کند؟ در حاليکه پرونده مکرر رشو ه ها و تخلفات اين شخص روی ميز مسئول حفاظت است؟ آقا! ظلم و ستم و رشوه و کلاهبرداری و بی تعهدی و بی وفائی و انواع تخلف سراسر کشور را گرفته و مردم در اوج نارا حتی اند و من به عنوان يک حقوقدان می دانم که ريشه همه تباهی ها در اين قوه است! متاسفانه اجازه افشا کثافات داده نميشود، حتی در سطح قوا، و در کمال تاسف بدون کمترين احساس مسئوليت شرعی و قانونی و بدون پايبندی به اصول شرعی گزارشات بسيار دروغ و غير واقعی از طريق رسانه ها اعلام می کنند که توهينی بزرگ به دين و ملت و شهدا و امام و شماست. حتما اطلاع داريد که مجلس سال پيش طرح تفحص از قوه قضائيه را تصويب کرد ولی صريحا اجازه ندادند. گوئی هر يک از اينها يک طاغوت اند! با اين دوره محدود در دادگستری به يقين به اين نتيجه و آمار رسيدم که بيش از ۷۰ در صد رای ها خلاف صادر می شوند! آيا ميدانيد اين تخلفات دين و ايمانی برای مردم باقی نگذاشته است؟ من بررسی کردم هزاران ميليارد تومان از بی کفايتی دادگستری بر مردم ضرر وارد می شود، مخصوصا در مورد آراء صادره مربوط به اراضی ملی و روستائی و... ايکاش فرصتی بود و تريبون آزادی بدون تهديد انسان هائی که منافع خود را بر منافع اسلام و نظام ترجيح ميدهند وجود داشت و من صحت مطالبم را بازگو می کردم. ولی افسوس که اين حوزه خط قرمز انحصاری زياده خواهان است و منتقد آن با عناوين متعدد سرکوب می شود. اصلا شک نکنيد که اکثر وکلا و مشاوران مراکز دولتی در پرونده ها با طرف های خود تبانی کرده و بيت المال به يغما می رود! بسياری از کارمندان دولت هم مال دولت را می خورند و هم آبرو و حيثيت دولت را می برند و مديران همه آنها را ميشناسند.برابر قانون اساسی کشور ما قوهء قضائيه مسئول حسن اجرای قوانين و پيشگيری از جرم و نظارت بر حسن اجرای قوانين است. خدا شاهد است که اين واژه ها فقط در کتابهاست و دادگستری که به گفته آقای شاهرودی ويرانه ای بوده، هم اکنون کشور را نيز به تبع خود خرابه کرده است! در کار آموزی خود تعدادی از پرونده های سنوات قبل را بررسی ميکردم که با اسف فراوان ديدم که قضات آنها روحانی بوده و بسيارناشيانه و کاملا خلاف قانون آراء متعددی صادر کرده اند و جالب اينکه گفتند اين آراء را در بسياری موارد منشی آنها نوشته است! جملاتی از آنان ديدم که به والله يک دانش آموز پنجم ابتدائی نيز ادبی تر از آنان می نويسد! خيلی واضح اسامی و مشخصات قضاتی که فساد مالی دارند و رشوه می گيرند دهان به دهان ميگردد و کو فرياد رسی؟ کمر ملت از اين ظلم و ستم شکسته است و اعتقاد کامل به بی کفايتی دادگستری در احقاق حق در نزد کسانی که يکبار مراجعه کرده اند پيدا شده است. آقا! شما مسئول اين وضع هستيد و بايد عنايت کنيد. هرگز با شعار دادن مشکل کشور ما حل نخواهدشددر دادسرای انتظامی قضات مطالعه کردم اکثرا نشان از ارتکاب تخلفات بزرگ و عديده قضات رسيدگی کننده داشت ولی همگی بدون دليل رد شکايت شده بود و حتی دنبال بهانه های شکلی هستند که شکايات مردم از قضات را رد کنند. من از خانواده ام آموخته ام که از اين نظام دفاع کنم و تضعيف آن از طرف هيچ کس و هيچ صنفی را تحمل نکنم. من به وظيفه خودم عمل کردم و اميدوارم در بيان مطالب اخلاص و حقيقت گوئی را رعايت کرده باشم. والسلام

Saturday, August 4, 2007

موزیک رپ ایرانی؛ خدا بیا پائین اینها همه رو کشتن! فيلم
سخنان امامی کاشانی در نماز جمعه امروز تهران صدا
اخبار مربوط به زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر صدا
پنجشنبه، 11 مرداد ماه 1386 برابر با 07-08-02
صحنه هايی از اعدام علنی در مرکز شهر تهران فيلم
سه شنبه، 9 مرداد ماه 1386 برابر با 07-07-31
پخش صحنه اعدام با حضور مرتضوی از تلویزیون رژیم فيلم
دوشنبه، 8 مرداد ماه 1386 برابر با 07-07-30
پخش صحنه های دلخراش سنگسار، قطع انگشتان دست و درآوردن چشم در ایران تحت حاکمیت رژیم بربر اسلامی از تلویزیون فرانسه (ضبط شده) فيلم
بدحجابی؛ درگیری مردم با ماموران رژیم فيلم
شنبه، 6 مرداد ماه 1386 برابر با 07-07-28
اعدام دو مرد و یک زن در ملاعام در تبریز فيلم
آدينه، 5 مرداد ماه 1386 برابر با 07-07-27
سخنان احمد جنتی در نماز جمعه امروز تهران صدا
سه شنبه، 2 مرداد ماه 1386 برابر با 07-07-24
فرد اعدامی: جمهوری اسلامی ناحق آدم می کشد فيلم
رژیم اسلامی همانند فاشیسم هیتلری همجنسگرایان را اعدام می کند فيلم
Kurdish Journalist facing death in Iran فيلم
دوشنبه، 1 مرداد ماه 1386 برابر با 07-07-23
وقتی بی عدالتی قانون میشه؛ مبارزه وظیفه میشه فيلم
آدينه، 29 تیر ماه 1386 برابر با 07-07-20
ویلای پاسدار محسن رضايی در فشم فيلم
اعدام اخیر دو مرد و یک زن در ملاعام در تبریز (ضبط شده) فيلم
پنجشنبه، 28 تیر ماه 1386 برابر با 07-07-19
اعترافات اجباری؛ گزارش تلویزیون بی بی سی (انگلیسی) فيلم
تظاهرات برای آزادی آمریکايیهای ایرانی تبار (انگلیسی) فيلم
چهارشنبه، 27 تیر ماه 1386 برابر با 07-07-18
Sina Paymard Facing Imminent Execution فيلم
سه شنبه، 26 تیر ماه 1386 برابر با 07-07-17
تبلیغ رژیم برای برنامه اعترافات تلویزیونی فيلم
جنگ مردم و حکومتروی شبکه تصويری "يوتوب" 1- فيلم غافلگيری مهرداد ميناوند در يک ويلای کنار دريا که بهانه حذف او از تيم ملی فوتبال ايران شد.2- فيلم دختران دبيرستانی در گيلان که روسری ها رابرداشته و درکلاس درس رقص گيلکی می کنند.3- جشن خانوادگی و دخترانه ای که روی يوتوب رفته
نگاهی ديگر، به کنسرت "رپ" در شهر کرج و ماجرای دستگيری و آزادی 270 جوانی که برای شنيدن اين کنسرت جمع شده بودند
دوترانه ای که را از اينجا می توانيد بشنويد! هيچ كس - هويت من

سوله ی کهریزک/مهندس حشمت الله طبرزدی

سوله ی کهریزک/مهندس حشمت الله طبرزدی
13 مرداد 1386
موج جدید سر کوب شروع شده است.این سرکوب جدید به دوهدف،معطوف است ؛ هدف اصلی و فرعی.هدف اصلی برای ایجاد وحشت درتوده های مردم به دلیل منازعه ی بین المللی بر سر پرونده ی هسته ای است.شورش بنزین نشان داد که نه تنها رفتار مردم ایران قابل پیش بینی نیست،بلکه در بین جوانان این مرز و بوم پتانسیل زیادی برای اقدام های سریع علیه حکومت وجود دارد. واقعیت این است که،اعتیاد به تریاک، هروئین و اخیراً بدتر از همه، کراک به صورت یک بیماری در بین میلیون ها جوان،جا باز کرده است.این ناهنجاری اجتماعی،تا حدودی حکومت گران را مطمئن کرده بود که برای جوانان نیرویی برای اعتراض باقی نمانده است.اما بحران بنزین و به فلاکت افتادن بخش های زیادی از جامعه و سخت تر شدن شرایط زندگی مردم،جوانان با غیرت را وا داشت تا واکنش نشان بدهند.اینک وحشت زیاد حکومت از ناحیه ی این نیروهای غیر قابل پیش بینی و به ستوه آمده است و نه فقط مبارزین و فعالان سیاسی که تا حدود زیادی قابل کنترل هستند.به همین دلیل است که ناگاه مسئولین قضایی-انتظامی یادشان آمد که شهر پر از اراذل و اوباش است و این اراذل،دور از چشم هزاران مامور،به راحتی نوامیس مردم را مورد تجاوزقرار داده اند؟! انگار همه ی این تجاوز ها اخیراً اتفاق افتاده و تاکنون همه ی ماموران و پاسبانان حریم عمومی،در خواب خرگوشی بوده اند! سخن این است که در نیت عوامل انتظامی-قضایی شدیداً مشکوک هستیم.برای اینکه نحوه ی برخورد ها و بویژه اعدام های فله ای و در بوق و کرنا کردن آن از سوی عناصری از حکومت که بیش از آنکه به دفاع از حریم عمومی در مقابل متجاوزان،شناخته شده باشند،به عناصری تندرو برای سرکوب مطبوعات و میتیگ های دانشجویی شهرت دارند و همین عناصر اینک،پرچم اعدام و سرکوب زنان و جوانان را در دست گرفته اند این شک را تقویت می کند.پس نیت اصلی آنها در پس اعمال آنها نهفته است.آنها می خواهند با پوشش قرار دادن دفاع از امنیت اجتماعی،جوانان سلحشور را بالای چوبه ی دار ببرند تا به این و وسیله به میلیون ها جوان دیگر،پیام بدهند که اگر بار دیگر هوس اعتراض و شورش در سر بپرورانید،به نام اراذل و اوباش،بردار خواهید رفت!رژیم به خوبی آگاه است که فشار های طاقت فرسای اقتصادی-اجتماعی،مردم و بویژه جوانان را به سویی سوق خواهد داد که از مرگ استقبال کنند. هرگاه جامعه ای از مرگ نهراسد،کار را بر حکومت بسیار دشوار خواهد کرد.می خواهم تاکید کنم،هزینه ای که اینک جوانان بر سر چوبه های دار می پردازند،مربوط به عملکرد یا جرایم آنها نیست،بلکه آنان خواسته یا ناخواسته،پیشقراولان اعدامی های بعدی هستند بنابرین،هر مبارز سیاسی و هر شهروند عادی حق دارد طنابی که بر گردن هریک از این جوانان می افتد را بر گردن خود احساس کند.در عین حال رژیم هم باید بداند که از ترس مرگ،عملا در دام خودکشی افتاده است .برای اینکه، خشونت کور،منطقاًو عملا خشونت خواهد آفرید.به اصطلاح کسانی که،باد می کارند،طوفان درو خواهند کرد. در کنار اعدام ها که تحت هیچ شرایط قابل گذشت یا برگشت نخواهد بود و ضمن اینکه جان ده ها و بلکه هزاران انسان را می گیرد،خانواده های زیاد تری را داغدار خواهند کرد،مسئله ی بازداشت و شکنجه ی دانشجویان پلی تکنیک ،دفتر تحکیم و ادوار تحکیم است .من به دلیل این که از سال1378 و طی دوره های گوناگون در بازداشتگاه هایی مثل توحید،209،59،2-الف سپاه،نیروی انتظامی ،240و ضداطلاعات ارتش،زیر شکنجه بوده ام،با شنیدن آزار جنسی دانشجویان زندانی در209،در بهت فرو رفته ام .برای این که در هیچ یک از دوره ها و از هیچ زندانیی نشنیده بودم که آنها را در بازداشگاه 209مورد آزار جنسی قرار بدهند.کتک،،بی خواهی و شکنجه های روحی وجود داشت اما آزار جنسی در چنین بازداشگاهی وجود نداشت.فقط یکبار از زبان عبدالله مومنی که برای خودم تعریف کرد یا علی افشاری که او ونیز به صورت خصوصی برایم بیان کرد،شنیدم که در بازداشگاه 2-الف مربوط به سپاه آنها را تهدید کرده بودند که در بین زندانیانی فرستاده خواهند شد که به آنها تجاوز نمایند!اما افشاگری های دانشجویان آزاد شده ی پلی تکنیک و خانواده ی قصابان،منصوری وتوکلی نشانگر واقعیت تلخ و تکان دهنده ای است.گویا این دانشجویان از طریق بطری و تخم مرغ و حتی ابزاری دیگر مورد شکنجه قرار گرفته اند و احتمالاً بینا داراب زند،زندانی سیاسی پیشین به دلیل اینکه از اولین افشاکنندگان این مسئله بود،به همین دلیل بازداشت شده باشد.معمای شکنجه ی جنسی وقتی آشکار شد که معلوم گردید این دانشجویان را نه در 209که یک بازداشگاه شناخته شده است،بلکه در«سوله ی کهریزک»که احتمالاً متعلق به نیروی نظامی است مورد شکنجه ی جنسی قرار داده اند. من البته هنوز از ماهیت نیروی سرکوب جدید که با حمله به منازل یا دفاتر و ضرب و شتم و تیر اندازی،اقدام به بازداشت می کند،آگاه نیستم اما به قرینه ی برخورد هایی که طی سال1379تا1382از سوی نیروی نظامی سپاه باخودم،خانواده ام ودوستانم صورت گرفت،این برخوردهای خشن را با اقدامات آنها بسیار شبیه و نزدیک می بینم. ممکن است تیم جدید امنیتی که در این زمینه تصمیم گیری می کند ،همان تیمی باشد که آن زمان در پوشش قوه ی قضاییه اما عملاً توسط نیروی نظامی رهبری می شد. به هرحال هیچ تفاوتی ندارد.باید به دلیل این شکنجه های وحشیانه و ضد بشری که روی ساواک را نیز برای چندمین بار سفید کرد به سران جمهوری اسلامی تبریک گفت!دست مریزاد!به راستی که حفظ قدرت از بالاترین واجبات و بلکه از اوجب واجبات است!جان،حیسیت،امنیت و آبروی یک شهروند عادی و یک دانشجوی مظلوم در پای حفظ تظام،چه ارزشی دارد؟! اعدام جوانان و شکنجه ی دانشجویان که در درجه ی اول به قصد ایجاد وحشت در بین احاد شهروندان صورت می گیرد،باید برای مبارزین سیاسی این پیام را داشته باشد که اگر به راستی خواهان آزادی،دموکراسی،عدالت و نفی هر نوع تبعیض و زورگویی هستند،می بایست خود را برای اعدام و شکنجه شدن اماده کرده باشند. البته این اعدام و شکنجه ها که از سوی جریانی صورت می گیرد که به راحتی اراده ی خود را بر نهادهای رسمی حکومت اعم از قضایی-امنیتی-انتظامی و بلکه بالا تر از ان حاکم کرده است،دارای یک هدف فرعی نیز هست. هدف فرعی این است که مبادا ، مجلس بعدی به دست جریانی بیفتد که بتواند در قدرت مطلقه ی این باند کودتایی و فرا قانونی شکاف ایجاد کند.بر خورد با اصلاح طلبان از جمله ادوار تحکیم و عمادالدین باقی و افراد دیگری از اصلاح طلبان که احتمالا در برنامه ی سر کوب قرار دارند ،برای فلج کردن اصلاح طلبانی است که ممکن است با در دست گرفتن اکثرییت کرسی های مجلس ،چرخ اعدام و شکنجه و سر کوب را پنچر نمایند. از دیگر سو،به راه افتادن موج اعتراضات مدنی از سوی مبارزین سیاسی و جنبش های مدنی به ویژه در حمایت از دانشجویان زندانی و نامیدن روز14مرداد ماه به نام همبستگی بادانشجویان زندانی،ستودنی است.این موج مقاومت مدنی،به صورت خودجوش و البته بسیار پر قدرت می رود تا به یک مقاومت ملی علیه اعدام؛شکنجه وسرکوب تبدیل شود.جالب توجه این است که در این موج جدید،دانشجویان، وبلاگ نویسان،روزنامه نگاران،طرفداران حقوق بشر،مبارزین سیاسی،احزاب،شخصیت ها،جنبش های اجتماعی و قومیت ها،صرف نظر از عقاید و سلیقه های سیاسی در یک کارزار جمعی با هم مشارکت دارند.در عین حال هیچ فرد یا گروهی نیز تلاش نمی کند،این موج جدید را در مونو پل خود درآورد یا ادعای رهبری آن را داشته باشد.پس درود بر همه ی ایرانیان آزاده و مدافع حقوق مظلومان.درود بر دانشجویان زندانی و جوانان اعدامی.زنده باد آزادی. برقرار باد دموکراسی.گسسته باد زنجیر استبداد. مهندس حشمت الله طبرزدی مدیر مسئول هفته نامه ی پیام دانشجو ۱۱/ مرداد ماه /۱۳۸۶ خورشیدی/ایران/تهران/سعادت آباد

تف به این عدالت اسلامی


تف به این عدالت اسلامی!
آزاد زمانی
آدم کشی در جمهوری اسلامی برابر است با اجرای عدالت، تف به این عدالت اسلامی! "صدا و سیمای" نکبت بار جمهوری اسلامی با کمال بی شرمی از اجرای حکم اعدام شهروندان تحت عنوان "اراذل واوباش، محاربه و مخل امنیت دولت اسلامی " خبر می دهد. از دستگاه قساوت حکومت اسلامی تنها جنایت بر می آید نه اجرای عدالت. اما رفتن به تماشای جنایات و سکوت کردن در برابر اعدام همنوعان خود کمال وقاحت است
عکسهایی از صحنه اعدام شهروندان را ببینید و قضاوت کنید که "اراذل واوباش" چه کسانی هستند، قاضی و پلیس و پاسدار که انسانها را کتف بسته اند، محاصره کرده اند و دارمیزنند یا محکومین به اعدام. این آدمکشها و لاشخوران دولت اسلامی "اراذل واوباش" هستند یا انسانهای قربانی وضعیت موجود که سر بردار شده اند؟
جمهوری اسلامی آدم کش و قاتل شهروندان است. ترساندن مردم وسلب امنیت از زنان و جوانان تحت عنوان "امربه معروف ونهی ازمنکر" سنگسار، توسری زدن و تحمیل حقارت و اعمال آپارتاید جنسی علیه زنان، شلاق زدن و بدار آویختن کودکان و نوجوانان، به حبس کشیدن صدای آزادیخواهی دانشجویان، زندانی کردن و صدور احکام اعدام برای فعالان کارگری، سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی گوشه های از یورش وحشیانه جانیان دولت اسلامی به آسایش و زندگی مردم است
مخل امنیت اجتماعی، رهبران کله خشک دولت اسلامی هستند که به هستی و زندگی مردم چنگ انداخته اند. اینها با برنامه و سیاست های خود زندگی مردم را به تباهی کشیده اند. فقر و فلاکت را به مردم تحمیل کرده اند. مردم از گرسنگی و بیکاری، ازفساد و بدبختی به جان و مال همدیگر دست می برند و در منجلاب بدبختی ها گیرافتاده اند. مردم مجرم نیستند، مجرم حکومت اسلامی است
جمهوری اسلامی همیشه سعی کرده است با جعل و واژگونه کردن واقعیتهای موجود تعدادی از شهروندان را مقصر و عامل ناامنی و آسایش اجتماعی معرفی کند. دار و دسته های حاکم بر سرنوشت مردم را مبرا از جرم و مجری عدالت معرفی نماید و مردم را جانی قلمداد کند. اینها با وارونه جلوه دادن حقایق مردم را مرعوب خود ساخته اند و دست مردم را ازپشت بسته اند. دروضعیت کنونی مردم در حلقه محاصره بیرحمان حکومت اسلامی گیر افتاده اند. هرکس در این تنگنا نافرمانی می کند توسط قاتلان اسلامی محارب شناخته شده و کشتار می شود. هدف از اعدام کردن های پی درپی مهارکردن مردم و تنگ ترکردن حلقه محاصره علیه آنها است
جمهوری اسلامی میخواهد به مردم بگوید که قدرت دارد حکومت می کند هنوز قوی است میخواهد بگوید سربزیر ومطیع دولت اسلامی باشید، دست از پا خطا نکنید، سنگسار واعدام بر دوام است حکومت حکومت شمشیر و قوه قهریه است
چه باید کرد؟
راه دیگری نیست جزتلاش برای نجات از شر جمهوری اسلامی. تنها راه نجات از وضع فلاکت بار موجود سرنگونی جمهوری اسلامی است. اتحاد، ضامن پیروزی مردم بر جمهوری اسلامی است
مردم میتوانند درحال حاضر علیه اعدام تحت هرعنوانی اعتراض کنند. مردم باید دست در دست همدیگر بگذارند، علیه اعدام متشکل شوند. درمقابل زندانها همراه خانواده های زندانیان تجمع کنند در این شرایط تنها اتحاد و قدرت اجتماعی می تواند دست این جانیان را از سر تعداد زیادی از انسانهای محکوم به اعدام کوتاه کند
اعتراض گسترده درهمه سطوح اجتماعی داخل وخارج از کشور می تواند مانع اجرای احکام اعدام شود. مادامیکه جمهوری اسلامی احساس میکند اعتراضات پراکنده و قوی نیست به جنایات خود ادامه مید هد ولی اگر مردم متحد به خیابان ها بیایند، جلوی زندانها تجمع واعتراض کنند، در کمیته های نجات متشکل شوند واعتراضات در جامعه وسعت بگیرد جمهوری اسلامی عقب می نشیند. با قدرت مردم زندانیان می توانند از مرگ نجات پیدا کنند
به تماشای نمایش اعدام انسانها رفتن وقاحت است، خفت آور است که انسانی کشتن هم نوع خودش را نظارت کند، در برابر رفتار غیرانسانی دار زدن و سنگسار سکوت کند و سرش را پایین اندازد و شکست انسانیت را به سوگ بنشیند. هرجا که جانیان میخواهند اعدام کنند باید اعتراض کرد و دستگاه سرکوب و خشونت دولتی را به رسوایی کشاند